شهید اکبر زوار جنتی: از کوچه‌های تبریز تا آسمان حرم زینب‌(س)

در روزگار ما، قهرمان‌ها اغلب روی پرده سینما پیدا می‌شوند؛ اما بعضی‌ها بی‌صدا، بی‌ادعا، در دل همین کوچه‌پس‌کوچه‌های زندگی، قهرمان می‌شوند. شهید مدافع حرم اکبر زوار جنتی یکی از آن‌هاست. جوانی که می‌توانست در سایه‌ی زندگی آرام و معمولی‌اش بماند.

اما دلش در تب و تاب چیزی بزرگ‌تر می‌تپید: دفاع از حریم حقیقت. او به جای فرار از خطر، به دل آن زد؛ به‌جای دل‌بستن به دنیا، دل کندن را آموخت. قصه‌اش شبیه قصه‌های معمولی نیست. اگر می‌خواهی با مسیری آشنا شوی که به جای عافیت، به یقین ختم شد، چند لحظه با ما بمان… این روایت، صدای قدم‌های کسی‌ست که برای باورهایش، تا آخر خط رفت.

برشی از زندگینامه شهید اکبر زوار جنتی

اکبر از همان بچگی پرانرژی و بااستعداد بود. دوازده ساله بود که به کلاس‌های مختلف می‌رفت: شنا یاد می‌گرفت، فوتبال بازی می‌کرد، تیراندازی تمرین می‌کرد و قرآن را با صدای زیبایی می‌خواند. کم‌کم بزرگ شد و به پایگاه بسیج دانش‌آموزی پیوست. آنجا هم درس می‌خواند، هم ورزش می‌کرد و هم در اردوهای تفریحی و فرهنگی شرکت می‌کرد.

وقتی دیپلم گرفت، چند بار در کنکور شرکت کرد، اما چون در شهرهای دیگر قبول شده بود و هزینه زندگی در آنجاها زیاد بود، تصمیم گرفت درس را رها کند و به سربازی برود. بعد از پایان سربازی، دنبال یادگرفتن یک مهارت بود تا بتواند کار کند و زندگی مستقلی داشته باشد. به همین خاطر، با دوستانش در یک دوره آموزشی صنعت پلیمر در پتروشیمی تبریز ثبت‌نام کرد. بعد از یادگیری این مهارت، مشغول کار شد و زندگی جدیدی را شروع کرد.

یک سال از کارش گذشته بود که یک روز با خوشحالی خبر داد: «در آزمون هوافضای سپاه قبول شدم! می‌خواهم بروم دانشگاه امام حسین (ع) و سپاهی شوم.» خانواده‌اش اول نگران بودند. پدرش می‌گفت: «سپاهی شدن سخت است. باید بدانی چه مسئولیت بزرگی بر دوش می‌گذاری.» حتی شرط گذاشت که فقط در صورتی اجازه می‌دهد که مادرش موافق باشد. فکر می‌کرد مادرش که سختی‌های جنگ را دیده، شاید نگذارد اکبر این راه را برود.

اما مادرش قوی‌تر از این حرف‌ها بود. با آرامش گفت: «اگر دوست داری برو. چه شغلی بهتر از این که هم به مردم خدمت کنی، هم آخرتت را بسازی؟» وقتی اکبر این‌طور مصمم بود و مادرش هم حمایتش می‌کرد، پدرش دیگر مخالفتی نکرد.

پس اکبر در سال ۱۳۸۵ به سپاه پیوست. چهار سال درس خواند و آموزش دید تا اینکه در پادگان شهید شفیع‌زاده تبریز مشغول خدمت شد. او در عملیات‌های مرزی و خارج از کشور مأموریت‌های مهمی انجام می‌داد.

شرطی که برای ازدواج گذاشت

آشنایی اکبر و سیما به شیوه‌ی سنتی بود. خانواده‌هایشان از قدیم همدیگر را می‌شناختند. وقتی برای خواستگاری رفتند، اکبر شرطش را این گذاشت: «دوست دارم همسرم از خانواده‌ای باشد که به خدا و شهدا عشق می‌ورزد.» و سیما، که دایی‌اش شهید دفاع مقدس بود، این شرط را به‌خوبی برآورده می‌کرد.

در جلسه خواستگاری، وقتی صحبت از آینده شد، اکبر گفت: «ممکن است روزی به جبهه بروم.» سیما بدون ترس پاسخ داد: «من به شخصیت تو ایمان دارم، نه خانه و ماشین.» و این‌گونه پایه‌های زندگی‌شان روی عشق و ایمان بنا شد.

تاریخ عقدشان را قرار بود برای نیمه‌ی شعبان بگذارند، اما تقدیر چیز دیگری بود. سی‌ویکم فروردین، مصادف با ولادت حضرت زینب (س)، روزی پربرکت شد برای شروع زندگی‌شان. بعدها، وقتی اکبر در سوریه به شهادت رسید، سیما فهمید که این اتفاق، تصادفی نبوده است!

آن‌ها زندگی را با کم‌ترین امکانات شروع کردند. اکبر اصرار داشت زودتر مستقل شوند تا پدر و مادرش به زحمت نیفتند. حتی برای ماه عسل به مشهد رفتند و زندگی‌شان را با زیارت امام رضا (ع) آغاز کردند. اکبر همیشه به سیما می‌گفت: «هر روز به پدر و مادرت سر بزن، دعای آن‌ها چراغ زندگی‌مان است.»

عاشق اهل‌بیت در مقابل داعش ایستاد

از سال ۱۳۹۰، گروه تروریستی داعش در سوریه و عراق جنایت‌های وحشتناکی می‌کرد. آن‌ها می‌خواستند شیعیان را از بین ببرند و حتی به ایران هم حمله کنند. اکبر مثل هزاران جوان غیور ایران، دلی پر از عشق به اهل بیت داشت و نمی‌توانست ببیند مردم بی‌گناه در خطر هستند.

با وجود اینکه تازه پدر شده بود و پسر کوچکش، امیرعلی، به دنیا آمده بود، تصمیم گرفت به سوریه برود و در مقابل داعش بایستد. او می‌دانست این راه خطرناک است، اما ایمان داشت که باید از مظلومان دفاع کند.

در یکی از مأموریت‌ها در سوریه، در منطقه “تی‌فور”، هواپیماهای رژیم صهیونیستی به مقر آن‌ها حمله کردند. در این حمله ناجوانمردانه، اکبر و هفت همرزم دیگرش به شهادت رسیدند. روز ۲۲ فروردین ۱۳۹۷، پیکر پاکش را با تشییع باشکوهی در تبریز، در کنار شهیدان دیگر به خاک سپردند.

عکس فرزند شهید اکبر زوار جنتی

متن وصیت نامه شهید اکبر زوار جنتی

با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و درود بی پایان به روح پاک شهدا و امام شهدا و آرزوی سلامتی و طول عمر برای پرچمدار عدالت حضرت امام خامنه ای (مدضلله العالی) و نیز عرض ارادت به تمامی دوستان و آشنایان و خانواده محترمم و همسر گرامی و صبورم که هرچه از ما کمی و کوتاهی بود از ایشان بزرگواری و بخشش بود.

پروردگارا ای آن که هر آنچه هست از اوست با تمام وجودم فریاد یگانگی تو را سر می دهم و با زبانی قاصر و ناتوان با تمام خضوع و خشوع در برابرت و در مقابل عظمتت سر به خاک می نهم و شهادت می دهم که تو یگانه پروردگار و آفریدگار عالمی و محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) برگزیده بر حق تو برای پیامبری و امام علی (ع) و اولادش تا امام عصر (عج) امامان و هادیان امت ها به سوی تو میباشند.

خدا را شکر می کنم که به من زندگی بخشید و از او طلب آمرزش میکنم که در مدت عمر کوتاهی که کرده ام و قدر نعمات بی پایان الهی را ندانسته و نا شکری در برابر این همه لطف و مهربانی روا داشته ام.

خواستم چند خطی هم وصیت نامه اگر خدا بخواهد برای شما بنویسم که انشاالله خداوند متعال از سر تقصیرات ما بگذرد. خانواده محترم ،پدر و مادر عزیزم از شما کمال تشکر و قدر دانی را دارم که ما را همانگونه که خداوند امر فرموده بود تربیت کردید و از همان اوایل با شعائر اسلامی و مکتب قرآن و اهل بیت آشنا نمودید هر چند که من نتوانستم این زحمت شما را جبران کنم ولی انشاالله خداوند اجر و پاداش اخروی به شما عطا نماید.

همسر عزیزم امیدوارم که در این مدتی که باهم بودیم و در سختی ها و مشکلات یار و یاور هم بودیم این کوتاهی ها را از من بخشیده باشی و من را حلال کنی همیشه در این فکر بودم که چگونه محبت های شما را جبران کنم ولی چه کنم که بنده ای ضعیف و ناتوانم و فقط می توانم برایت دعا کنم که انشاالله عاقبت بخیر شوی .

برادرم امیر جان همیشه یادت باشد که قدردان پدر و مادرمان باشیم و هرگز بعد از این آنها را اذیت نکنی که ایشان حق بزرگی بر گردن ما دارند به خواهرم نیز سلام مرا برسانید و از او نیز به خاطر اذیت هایی که به او روا داشته ام حلالیت بطلبید.

و همچنین سلام مرا به همه فامیل و دوستان و آشنایان برسانید و از آنها نیز برایم حلالیت بطلید.

 

شهید مدافع حرم اکبر زوار جنتی – تاریخ شهادت: 1397/01/20

اکبر زوار جنتی، جوانی متولد ۲۲ خرداد ۱۳۶۳ در تبریز، از پایگاه بسیج تا میدان‌های نبرد سوریه راهی شد تا مدافع حرم حضرت زینب (س) باشد. او در ۲۰ فروردین ۱۳۹۷، بر اثر حمله هوایی رژیم صهیونیستی در منطقه «تی‌فور» سوریه به شهادت رسید و در گلزار شهدای شنب‌غازان تبریز به خاک سپرده شد.

• About
• Latest Posts

سرباز گمنام

خدایا شکرت که این توفیق را دادی تا وصیت‌نامه‌ها و زندگی‌نامه‌شهدا را بخوانم. و از تو می‌خواهم کمکم کنی تا روزی لیاقت پیدا کنم حتی به اندازه‌ ذره‌ای، خادم این مسیر باشم.

Latest posts by سرباز گمنام (see all)

• شهید اکبر زوار جنتی: از کوچه‌های تبریز تا آسمان حرم زینب‌(س) - 2025-06-02
• شهید اندرزگو؛ سایه‌ای که کابوس ساواک و فرماسون‌های رژیم پهلوی شد - 2025-05-23
• وصیت نامه حامد جوانی: یا حسین، نمی گذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود - 2025-05-20